سيناسينا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره

کودکی آقا سینا

یک تجربه

سلام جاتون خالی چند روز تعطیلی آقا سینا با مادرجونی و پدرجونی و مامان و بابا رفته بود شمال. سفر خوبی بود به سینا هم خوش گذشت البته با یک خاطره تلخ که امیدوارم دیگه هیچ وفت پیش نیاد آقا سینای ما هر روز صبح که چشمشو باز می کرد تو حیاط مشغول آب بازی و به قول خودش کمک بود مرتب سرتا پاشو خیس می کرد و می گفت یخ کردم مامان لباسشو عوض می  کردم می دویید دوباره تو حیاط و آب بازی می اومد می گفت مامان خسته شدم از بس کمک کردم ماشین می شست حیاط می شست ... خلاصه بچم خیلی کمک می کرد اینم چند تاعکس از فعالیتهای ایشون   حالا خاطره تلخو بگم که هنوز هم بهش فکر می کنم از ترس مو به تنم سیخ می شه اعصابم بهم می ریزه روز پنجشنبه عصری رفتیم ...
10 ارديبهشت 1391

آموزش موسقی

سلام سلام امروز طی یک اقدام انقلابی آقا سینا رو بردم کلاس موسقی ارف. خیلی اتفاقی و یهو شد زنگ زدم آموزشگاه که بپرسم از چه سنی می پذیرن گفت سه سال به بالا و امروز اولین جلسه کلاسه نی نی تو بیار. ما هم گفتیم سینا سه سالشه و بردیمش. از سرکار که رفتم خونه بهش گفتم می خوام ببرمت کلاس موسقی کلی ذوق زده شد و عجله داشت که بریم زودتر سوار ماشین کردمش و گفتم دیگه صحبت نکن که مامان موقع رانندگی حواسش پرت نشه که گم شیم باشه سینا : باشه تو هم صحبت نکن که حواس منم پرت نشه . خلاصه رسیدم به کلاس و چون زود رسیدیم نشستیم تا 7.5 کلاس شروع شه. سینا هم مرتب می پرسید کی نوبت ما می شه؟ مامان اینجا کلاس موسقیه؟ آره عزیزم مامان می شه برقصیم اینجا؟ نه...
3 ارديبهشت 1391
1